نفس نباتیاولین امری که در این قسمت ذکر آن ضروری است اثبات وجود شیئی هست که ما آن را نفس مینامیم. بعد از اثبات اصل وجود نفس نباتی به دیگر خصوصیات آن خواهیم پرداخت. در راستای این هدف میگوییم: ما گاهی اجسامی را مشاهده میکنیم که تغذیه میکنند و همچنین رشد و تولید مثل میکنند. صدور این آثار و افعال به جهت جسم بودن آنها نیست. بنابراین ضروری است که در ذات این اجسام مبدای غیر از جسم بودن آنها برای این افعال خاص باشد. طبق این نتیجه هر آنچه که مبدا صدور افعالی باشد که آن افعال بر یک منوال صادر نمیشوند و ارادهای در پس این افعال نباشد، نفس نباتی نامیده میشود. بنابراین دو شرط در نفس نباتی ملحوظ است، یکی اینکه افعال صادره از آن بر یک منوال نباشند و دیگر اینکه منشا این افعال نفسی است که دارای اراده نیست. ۱ - ارکان نفس نباتیصدور افعال بر یک منوال بدین معنی است که یک شی از ابتدا فقط یک فعل خاص را انجام دهد آن هم به گونهای که هیچ گونه تنوعی در انجام آن فعل نباشد. مثلا صورت معدنی آب همیشه حالت رطوبت دارد و به همین جهت اشیاء دیگر را نیز مرطوب میکند. اما در گیاهان حداقل سه نوع از افعال مشاهده میشود؛ اول تغذیه دوم رشد و سوم تولید مثل. این سه نوع فعل هم در بعضی موارد به شکلهای گوناگونی ظهور و بروز دارند؛ مثلا فعل رشد گیاهان ، گاهی در ساقه هاست گاهی در برگها و گاهی در میوه است. قید دوم این بود که این افعال از ذاتی که اراده داشته باشد صادر نمیشوند، یعنی گیاه مانند حیوان و انسان نمیتواند در انجام افعالش دارای اراده باشد. [۱]
سرح العیون فی شرح العیون، حسن زاده آملی، حسن، ص۱۰۷-۱۰۸، قم، انتشارات بوستان کتاب، ۱۳۸۷.
اراده از نظر لغوی بمعنای خواستن و قصد کردن و توجه کردن آمده است و حکماء عزم راسخ را که بعد از مقدمات فعل که تصور و میل و عشق و شوق باشد حاصل میشود اراده گویند که مقدمه قریب فعل است. از نظر اصطلاحی اراده عبارت از صفتی است که مخصوص به بعضی از موجودات زنده و مخصص وقوع بعضی اضداد دون دیگر و در وقتی دون وقتی دیگر است با یکسان بودن توانائی او بر تمام اضداد و اطراف و اوقات. [۲]
فرهنگ معارف اسلامی، سجادی، سید جعفر، ج۲، ص۱۳۰، تهران، شرکت مؤلفان و مترجمان ایران، ۱۳۵۷.
۱.۱ - صور نوعی میان اراده و صدور فعلنسبت میان اراده و صدور فعل چهار گونه صورت نوعی ایجاد میکند، که سه تای آنها نفساند: الف- زیرا اگر آثار بر یک منوال باشند و ارادهای در میان نباشد، این مبدا، صورت معدنی است و صورت معدنی نفس نیست. ب- و اگر آثار بر یک منوال صادر شوند و پای اراده هم در میان باشد مبدا این افعال نفس فلکی نامیده میشود. ج- اگر آثار بر یک منوال صادر نشوند ولی صدور این افعال همراه با اراده باشد این مبدا را نفس حیوانی نامیده میشود. د- و تنها در صورتی که افعال و آثار یک جسمی بر یک منوال نباشند و ارادهای در انجام این افعال نباشد منشا آن نفس گیاهی یا نباتی است. [۳]
سرح العیون فی شرح العیون، حسن زاده آملی، حسن، ص۱۰۷-۱۰۸.
[۴]
فرهنگ معارف اسلامی، سجادی، سید جعفر، ج۲، ص۱۳۰.
۱.۲ - نفوس موجود در عالم طبیعتدر عالم طبیعت چهار گونه نفس وجود دارد؛ یکی از این نفوس بنابر طبیعیات قدیم، نفس فلکی است و سه تای دیگر نفوس زمینیاند. سه نفس زمینی در سه مرتبه مختلف از مراتب کمال قرار دارند. اول نفس نباتی دوم نفس حیوانی و سوم نفس انسانی. این سه نفس دارای یک تعریف مشترکند که شامل همه آنها میشود. بنابراین در تعریف نفس که فلاسفه میگویند: نفس کمال اول برای جسم طبیعی آلی است. [۵]
النفس من کتاب الشفاء، ابن سینا، ص۲۲، انتشارات بوستان کتاب.
نفس نباتی، حیوانی و انسانی قرار دارد. البته این تعریف با در نظر گرفتن جهت خاصی که مخصوص به همان نفس است، شامل هر یک از نفوس به تنهایی میشود. بنابراین نفس نباتی، کمال اول برای جسم طبیعی آلی از جهت تولید مثل و رشد و تغذیه است. [۶]
المباحث المشرقیة، الرازی، فخر الدین محمد بن عمر الرازی، ج۲، ص۲۴۷، انتشارات ذوی القربی، ۱۴۲۹.
۱.۳ - اولین مرتبه از مراتب نفسنفس نباتی اولین مرتبه از مراتب نفس است. این نفس در گیاهان وجود دارد. البته بنابر تبیینی که صدر المتالهین از پیدایش و تکامل نفس دارد، هر یک از نفوس سه گانه در مرحله اول حدوث نفس نباتی بودهاند و سپس با کسب کمالات جدید به نفس حیوانی و انسانی تبدیل شدهاند. [۷]
شرح جلد هشتم اسفار اربعه، مصباح یزدی، محمد تقی، ج۲، ص۲۱۹-۲۲۱، قم، انتشارات موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی ۱۳۷۷.
بدین معنی که اولین اثری که در یک موجود دارای حیات ظهور پیدا میکند، زندگی است که با تغذیه ، رشد و تولید مثل شروع میشود. سپس در مرحله بعد حیات حسی و حرکتی و در مرحله آخر زندگی همراه با علم و تمییز خوبی از بدی است. [۸]
الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، شیرازی، صدر الدین محمد، ج۸، ص۵، بیروت، دار الاحیاء التراث العربی، ۱۹۹۴.
بر همین اساس ملا صدرا در مورد به وجود آمدن نفس نباتی میگوید: چون مزاج گیاه نسبت به معادن به اعتدال نزدیک تر است، پس گامی به سوی خداوند برمی دارد. سنت الهی بر این استوار است که کسی که یک وجب به او نزدیک شود خداوند چندین ذرع به او نزدیک تر میشود، به همین جهت خداوند خلعتی به عنوان صورت کمالیهای به او اعطا میکند تا نوع آن گیاه به وسیله آن حفظ شود. [۹]
الشواهد الربوبیة، شیرازی، صدر الدین محمد، ص۲۲۴، تهران، بنیاد حکمت اسلامی صدرا، ۱۳۸۲.
این هدیه الهی همان نفس نباتی است که دارای قوای سه گانه رشد و تغذیه و تولید مثل است و به وسیله آن نوع آن گیاه به واسطه تولید مثل محفوظ میماند. یکی از مسائل مهمی که در ضمن بحث از نفوس و ماهیت نفوس مطرح میشود جوهر بودن یا نبودن نفس است. این مساله از آنجا نشات میگیرد که بعضی نفس شناسان قائل شدهاند که نفس یک کیفیت عرضی است. یعنی نفس همان مزاجی است که حاصل ترکیب عناصر با یکدیگر است. این مزاج یک کیفیت است و کیف هم یکی از اقسام اعراض است. طبق این قول ماهیت نفس یک ماهیت عرضی است که بر بدن عارض شده است. یا بعضی گفتهاند نفس حرارت غریزی است که در بدن جریان دارد و اقوالی مانند این موارد که نتیجه آنها این میشود که نفس ماهیتی عرضی دارد. [۱۰]
الشواهد الربوبیة، شیرازی، صدر الدین محمد، ص۲۴۴.
برای اثبات جوهر بودن نفس نباتی مقدمهای شبیه به مقدمه اثبات نفس میآوریم و سپس با ضمیمه کردن مقدمهای دیگر جوهر بودن نفس را استنتاج میکنیم. ۲ - جوهریت بودن نفسصفاتی از قبیل نمو (رشد)، تغذیه و تولید مثل از اوصاف ذاتی گیاهان میباشد چرا که گیاه بودن گیاه در گرو وجود اوصاف و افعال مذکور است. به عبارت دیگر، تحصل گیاه به مثابه یکی از انواع جسم، نیاز به انضمام مفاهیمی ذاتی به معنای جنسی جسم (که جسم طبیعی خوانده میشود) دارد. یکی از مفاهیم ذاتی مذکور، مفهوم نمو یا رشد است که انضمام آن به جسم سبب تحصل نوع نباتی میگردد. اکنون باید در جستجوی مبدا مفهوم یاد شده بود. بی تردید جسمیت گیاه نمیتواند منشا وصف نمو باشد؛ زیرا در این صورت لازم میآید که همه اجسام از آن جهت که جسم هستند نامی باشند، در حالی که چنین نیست. بنابراین لازم است به غیر از صورت جسمیه، صورت نوعیهای با خصوصیات زیر وجود داشته باشد تا مبدا این آثار خاص باشد. الف_ صورت مزبور مقوم ماده جسمانی نبات باشد؛ چرا که قوام ماده وابسته به صورتش است. ب_ اگر به اعتبار لابشرط لحاظ بشود مفهومی فصلی بدست آید که از یک سو نسبت به جنس ، نوع نباتی محصل است، بدین معنا که ابهام جنسی آن را میزداید و از سوی دیگر منوع آن میباشد؛ یعنی انضمام آن به جنس پدید آورنده یک نوع حقیقی (که نوع نبات باشد) است. ج_ صورت مذکور علت فاعلی آثار و افعال نباتی باشد و به دیگر سخن، مبدا صدور افعال نباتی از جسمی که خود اقتضایی نسبت به آن افعال ندارد گردد. از سوی دیگر، ما معنای جنسی جسم را از اجناس جوهری و همچنین ماده جسمانی را نیز از سنخ جواهر میدانیم. بنابراین، مبدا و صورت مورد بحث نیز ضرورتا جوهر خواهد بود؛ زیرا در بررسی انجام شده ملاحظه کردیم که مبدا مذکور مقوم و محصل امور جوهری و مؤثر در ظهور افعال و آثار خاصی در ماده جسمانی، که خود جوهر است، میباشد و محال است که چنین مبدئی، که فی الواقع همان نفس نباتی است، خود، جوهر نباشد. بر اساس مبنایی که ملاصدرا و همچنین ابن سینا در مبحث جواهر دارند مقوم جوهر، جوهر است، از این جهت مبدا مذکور، یعنی نفس نباتی، نه تنها جوهر است بلکه در مقایسه با جنس و ماده خود نسبت به وصف جوهریت اولی است چرا که بر طرف کننده ابهام جوهر و منشا قوام یک ماهیت جوهری و فعلیت بخش استعدادی ماده است. [۱۱]
شرح جلد هشتم اسفار اربعه، مصباح یزدی، محمد تقی، ج۱، ص۱۲۵_ ۱۲۶.
۳ - انواع قوای نفس نباتیقوای نفس نباتی نیز که به تکرار در متن از آنها در متن یاد کردیم سه قوه هستند: ۱. قوه غاذیه: کار این قوه اینست که جهت ساخت اجزای تحلیل رفته از بدن، مواد خارجی را جذب بدن کند و پس از تغییر شکل، آنها را شبیه اعضای بدن سازد. ۲. قوه منمیه: این قوه بر ابعاد جسم به صورتی که مشابه اجزای گیاه باشد میافزاید به گونهای که آن جسم گیاهی یا حیوانی به کمال رشد خود برسد. ۳. قوه مولده: این قوه بخشی از جسم حیوانی یا گیاهی که بالقوه شبیه آن جسم است را جدا میکند و سپس به کمک اجسام دیگری که شبیه آن جسماند، آن بخش بالقوه را بالفعل میکند، به تعبیری دیگر، وظیفه تولید مثل را بر عهده دارد. [۱۲]
المباحث المشرقیة، الرازی، فخر الدین محمد بن عمر الرازی، ص۲۴۸.
۴ - پانویس
۵ - منبعسایت پژوهه، برگرفته از مقاله «نفس نباتی». |